صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
1 سال قبل
0

دانش زبانی

ضمیر

ضمیر:

واژه‌ای است که به جای اسم می‌نشیند و از بازآورد اسم جلوگیری می‌کند. ضمیرهای شخصی بر دو گونه اند:

1) ضمیر پیوسته

2) ضمیر گسسته (جدا)

1- ضمیرهای پیوسته:

ــَـم، ــَـت، ــَـش، ــِـمان، ــِـتان، ــِـشان

2- ضمیرهای گسسته:

من، تو، او، ما، شما، ایشان (آن ها)

 

حذف به قرینه

حذف به قرینه:

به عبارت‌های زیر توجه کنید.

  • الف) همنشین نیک بهتر از تنهایی است و تنهایی بهتر از همنشین بد.
  • ب) آرزو گفت: «از نمایشگاه کتاب چه خبر؟»

در عبارت «الف» فعل جمله دوم ذکر نشده است؛ امّا خواننده یا شنونده از فعل جمله اول می‌تواند به فعل جمله دوم یعنی «است» پی ببرد. در این جمله حذف فعل به «قرینه لفظی» صورت گرفته است.

در عبارت «ب» جای فعل «داری» در جمله دوم خالی است؛ امّا هیچ نشانه‌ای در ظاهر جمله شنونده را به وجود «فعل» راهنمایی نمی‌کند، تنها از مفهوم عبارت می‌توان دریافت که فعل «داری» از جمله دوم حذف شده است؛ در این جمله حذف به «قرینه معنوی» صورت گرفته است.

هر یک از اجزای کلام در صورت وجود قرینه می‌تواند حذف شود. اگر حذف به دلیل تکرار و برای پرهیز از تکرار صورت گیرد آن را حذف به «قرینه لفظی» گویند؛ امّا اگر خواننده یا شنونده از مفهوم سخن به بخش حذف شده پی ببرد، «حذف به قرینه معنوی» است.

حذف به قرینه لفظی:

مواردی که حذف به قرینه لفظی به شمار می رود:

الف) گیله مرد گوشش به این حرفها بدهکار نبود و اصلاً جواب نمی داد  ß  گیله مرد جواب نمی داد (حذف نهاد جدا)

ب) رفته بودم که او را ببینم اما نتوانستم  ß  نتوانستم او را ببینم (حذف جمله)

پ) بهمن دیروز آمد. کی ؟  ß  كى بهمن آمد؟ (حذف تمام اجزای جمله)

ت) بهرام آمد. چه کسی؟  ß  چه کسی آمد؟ (حذف فعل)

ث) خلوتی داریم  ß  ما خلوتی داریم (حذف نهاد به قرینه لفظی)

ج) نه عمر خضر بماند نه ملک اسکندر               نزاع بر سر دنیی دون مکن درویش  ß  نه ملک اسکندر بماند (حذف فعل)

حذف به قرینه معنوی:

مواردی که حذف به قرینه معنایی به شمار می رود:

الف) به سلامت، بسیار خوب، شکر خدا، به جان شما  ß  حذف فعل در جمله های پرکاربرد

ب) هر چه ارزان تر بهتر چه بهتر که شما این کار مهم را بر عهده بگیرید:حذف فعل اسنادی در جمله های مرکب  ß  هرچه ارزان تر باشد بهتر است

پ) به خدا  ß  به خدا سوگند می خورم

ت) مرگ به که بیماری  ß  مرگ بهتر از بیماری است

ث) افسوس بر اینان که به غفلت گذرانند  ß  افسوس می خورم

ج) تویی که خوبتری ز آفتاب و شکر خدا            که نیستم ز تو در روی آفتاب خجل:

  • شکر خدا را می گویم

چ) گه به دهان بر زده کف چون صدف              گاه چو تیری که رود بر هدف:

  • برزده بود
  • چو تیری بود

سایر مباحث این فصل